عادت کنید که باور کنید می توانید!

وبلاگی از یک دانشجوی روان شناسی

عادت کنید که باور کنید می توانید!

وبلاگی از یک دانشجوی روان شناسی

بایگانی

۸ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یادم میاد از دوران کنکور خودم. همیشه خاطراتش برام پر از غم، خشم و حسرت بود. خیلی زحمت کشیدم، خیلی اذیت میشدم اما تقریبا بی حاصل بود. حداقل در نتیجه ی کنکورم خودشو نشون نداد. اون همه سختی اون همه استرس اون همه مطالعه کلاس خصوصی و... همین الانم که دارم مینویسم برام غم انگیزه فکر کردن بهش.

اما اگه قراره ادامه تحصیل بدم، هنوزم با کنکور های دیگه مواجه میشم. میخوام چیکار کنم؟ مثل قبل؟ نه هرگز!

فصلای اول رو که میخوندم خیلی برام سخت بود. نه که متنش سخت باشه ها! دائم یاد کنکورم میفتادم و حالم بد میشد. مضطرب میشدم. انگار داشتم دوباره وارد فضای کنکور میشدم. گاهی چشمام پر اشک میشد مثل همیشه دلم به حال حمید سه سال پیش میسوخت.
به هر حال به خوندن ادامه دادم. پس از خوندن هر فصل افسوس میخوردم که کاش این مطالب رو چند سال پیش میخوندم. کاش خانواده ام بیشتر در بعضی موارد اطلاعات داشتن و.... از همون حسرتای بی حاصل همیشگی.

 

چیزی که بهم امید میده، حالمو خوب میکنه اینه که شاید معرفی این کتاب یا کتابای دیگه بتونه به کسی کمک کنه. میشه از خیلی حسرت ها جلو گیری کرد. با مطالعه با کسب دانش. شما میتونین با خوندناین کتاب عملکرد بهتری در کنکور داشته باشین و به خواسته هاتون نزدیک تر بشین.

 

بخشی از مطالبی که در این کتاب به آن پرداخته شده:

غلبه بر نگرانی. برنامه ریزی. نقش خانواده در کنکور. کنکور و جمع دوستان. مقابله با اضطراب امتحان


اگه شما هم فکر میکنین محیط خونتون برای مطالعه ی یک کنکوری مناسب نیست
اگه فکر میکنین به اندازه ی تلاشی که میکنین توی یادگیری درس ها پیشرفت نمیکنین
اگه دنبال یک روش پر بازده برای مطالعه میگردین
احتمالا خوندن این کتاب میتونه بهتون کمک کنه.

قسمتی از متن کتاب:

جالب آن که بدانید در بسیاری موارد افرادی که مطلب را سطحی آموخته اند، زمان کمی را صرف درس خواندن نکرده اند؛ زمانی که شاید بیشتر از دیگران نیز باشد اما به دلیل آشنا نبودن با فرآیند یادگیری و نداشتن راهبرد درست و منطقی نتوانسته اند استفاده ی درستی از وقت و انرژی خود ببرند.

من این کتاب( روانشناسی موفقیت در کنکور) رو به همراه کتاب روش ها و فنون مطالعه ی موثر  تهیه کردم. کتاب روش ها و فنون مطالعه ی موثر خیلی کم حجمه، حدود ۱۰۰ صفحه است. در کتاب روانشناسی موفقیت در کنکور به طور خلاصه تر مطالعه ی موثر رو هم آموزش میده. یعنی اگر کتاب روانشناسی موفقیت در کنکور رو بخرین انگار روش ها و فنون مطالعه ی موثر رو هم خریدین. اگر دوست دارین اطلاعات جامع تری داشته باشین، میتونین هر دو کتاب رو مطالعه کنید.
شاید مهم ترین نکته ای که در کتاب روش ها و فنون مطالعه ی موثر وجود داره، آموزش نحوه ی خلاصه نویسی هست. هر کسی که در کنکور شرکت کرده به خوبی از اهمیت خلاصه نویسی برای مرور و جمع بندی مطالب آموخته شده آگاه هست. این کتاب پر از تکنیک های ساده و کاربدی برای بهبود بازدهی مطالعه ی شماست.
اگر به این جمله اعتقاد داشته باشد که؛ "، خوب کتاب بخوانید، کتابِ خوب بخوانید"، این کتاب به خوب کتاب( کتاب های درسی) خواندن شما کمک خواهد کرد.

  • حمید صلواتی
  • ۰
  • ۰

علاقه ی فراوان به کار یونگ در میان محققان دین آشکار است. مثلا قوک شرکما(۱۹۵۰) معتقد است که روانشناسی یونگ تنها روانشناسی ای است که پدیده های دینی را بدون تقلیل آنها قابل فهم می سازد. کاورد(۱۹۸۵) می نویسد که "در روزگار اخیر هیچ کس بیش از یونگ در فهم روانشناسی تجربه ی دینی موثر نبوده است".
عده ای دیگر کمتر علاقه ای به او نشان میدهند، و برخی در این مورد بسیار قاطع اند. بسیاری از روانشناسان، بویژه در محافل علمی آمریکا، او را عمدتا به دست فراموشی سپرده اند، نه فقط از آن رو که وی به مسائلی- چون نمادها و اسطوره های دینی - می پردازد که آنان را سردرگم یا دلزده می کند، بل از آن رو که به جای تکیه بر آزمایشگری و کمی سازی به فنون بالینی و غیر عملی پژوهش روی می آورد. خودداری یونگ از آشتی دادن تناقضها، تضادها و نمادهای پیچیده زبان دینی با چارچوبهای منطقی و مفهومی علم امروزی، و نیز تمایل او به ابهام و عدم نظام مندی، وی را نسبتأ دسترس ناپذیر ساخته است. ریچارد پیترز (۱۹۶۲)، که تاریخ روانشناسی معروف چرچ برت را ویرایش و روزآمد کرد، اظهار می دارد که بسیاری از نوشته های اخیر یونگ " چنان رازناکاند که تقریبا غیرقابل بحث اند".
اگرچه الهیات دانان و محققان دین یونگ را به سبب توجهش به جهان پیچیده پارسایی انسان می ستایند، غالبا به تفسیرهای خاص او در این مورد اعتراض دارند. عده ای برآنند که او محدودیت های روانشناسی را نادیده می گیرد، و نیز اصول، آداب، و تصوراتی را که شاکله سنت های دینی مورد تحلیل اوست بد جلوه می دهد یا تحریف می کند. 

 

منبع: روانشناسی دین. دیوید ولف

  • حمید صلواتی
  • ۰
  • ۰

آینده ی یک پندار

 

 

فروید در پر خواننده ترین نوشته ی خود، آینده ی یک پندار(۱۹۲۷) این سوال را مطرح می کند که آیا بشر ممکن است روزی بدون پندارهای تسلی بخش عقیده مذهبی به سر برد

فروید اگر داخل ننگین پندار را بر پیشانی دین می‌زد، قصد نداشت که بگوید اشخاص مذهبی لزوماً فریب خورده یا گمراهند (گرچه وی به وضوح آنان را گمراه می داند) بلکه با این عنوان می خواست نقش برجسته هوس های آدمی را در میان انگیزه‌هایی که موجب عقیده و عمل مذهبی اند نشان دهد به گفته او ماهیت قدرتمند و پایدار جزم های مذهبی، که پشتوانه آنها نه مشاهده و استدلال بلکه همواره توسل به اقتدار گذشته است، دلیل قاطعی است بر اینکه چنین اعتقاداتی "پندار" هستند پندار هایی که کهن‌ترین نیرومندترین و ضروری‌ترین هوس های بشر را ارضا میکند راز نیروی آنها  در نیروی آن هوس ها نهفته است.
فروید تصریح می کند که ریشه های شخصی دینداری در گذشته ی کودکانه ی فرد نهفته است، در دورانی از درماندگی هولناک که مادر، نخستین موضوع عشق، و سپس عشق حمایت گر پدر که نیرومند تر بود آن را بر طرف می کرد. کشف این نکته که این درماندگی ویژه ی دوران کودکی نیست؛ این که نیرو های طبیعت، انسان های دیگر و حتی نیرو های درونی خویشتن، آدمی را در سراسر عمر به خطر می افکنند؛ و این که مرگ سرانجام تعادل لرزان زندگی را بر هم خواهد زد موجب می شود که اضطراب های کهن و اشتیاق نومیدانه به مراقبت پدر قدرتمند دوباره سر برکشد. در چنین حالتی اندیشه ی خدای خیرخواه پدید می آید، خدای دانا و توانا، که انسان ها را از نیرو های هراسناک طبیعت محافظت می کند، پاداش و کیفر می دهد، و وعده ی سعادت پس از مرگ می دهد.

 

منبع:روانشناسی دین. دیوید ولف

  • حمید صلواتی
  • ۰
  • ۰

مرگ..

خونه آشفته است. وسایل وسط پذیرایی پخش و پلا هستن. در باز چمدون، بیحال کنارش افتاده. من با دمنوش توی دستم روی مبل سه نفره نشستم و به این سفر فکر میکنم. باز بوی مرگ میاد. یکی دیگه قراره از این خانواده چهار نفره کم بشه. خود این آب رفتن خانواده مرگه. به مامانم نگاه میکنم که حالا به سنی رسیده که پسرش میخواد ازش جدا بشه. به مرگ نزدیک شده. برادرم که...
آهنگ تتلو داره پخش میشه که از درد فراق ناله می کنه.
انگار ناف زندگی رو با مرگ میبرن. از لحظه ی تولد انگار با مرگ زندگی میکنم. هر بار با یک شکل، هر بار به یک بهانه میمیرم. به این فکر میکنم که بعضی ها میگن زندگی با مرگ تموم میشه، بهش شک میکنم. انگار زندگی با مرگ شروع میشه. البته که با مرگ هم تمام میشه.
به عقب که نگاه میکنم میبینم مرگ تو زندگیم خیلی پر رنگ بوده... اضطراب مرگ، ترس از مرگ، اندیشه ی مرگ همیشه بوده. انگار همه ی کارایی که کردم و میخوام انجام بدم برای فرار از مرگ بوده و هست. فراری که همیشه ناموفق بوده و هر بار بازم این زندگی مصیبت بار رو تحمل کردم. به هزار فند و کلک.


دوشنبه ۱۴ بهمن ۹۸

  • حمید صلواتی
  • ۱
  • ۰

 

روانشناسی دین

از آنچه پیش از این درباره نظرگاه علمی و تجربی گفته ایم ، معلوم می شود که دیدگاه نویسندگان این کتاب علمی و تجربی است . ما می خواهیم که ذهنی نگری را با تأکید بر روش های عینی تحقیق و پژوهش به حداقل برسانیم . باز چنان که یادآوری شد ، روانشناسان باید در ایجاد ابزارهای مناسب در اندازه گیری متغیرهایی که برای پژوهش برمی گزینیم انعطاف پذیر باشند . نخستین هدف ما به دست آوردن داده هایی است که به طور عینی قابل ملاحظه باشند ، به صورت کمی بتوان آنها را تحلیل کرد ، و در صورت تکرار بررسی ها درستی آنها تأیید شود.

 

کمی سازی در این چارچوب پیوسته به این معناست که یافته ها به شیوه آماری تحلیل خواهند شد. کمال مطلوب این است که نتایج خود را در قالب علت و معلول بیان کنیم. لیکن این امر مستلزم ایجاد آزمایش هایی است که در آن متغیرهای ناوابسته، وابسته ، و گواه از لحاظ عملیاتی بدقت تعریف شوند. متاسفانه ، جنبه های روانشناختی دین بندرت به چنین شیوه ای تن سپرده اند. چون ممکن است نتوانیم به آزمایش دست بزنیم ، نمی توانیم گاهی به پژوهش شبه آزمایشی روی آوریم ، که در آن گروههایی را بررسی می کنیم که به طور طبیعی وجود دارند. گرچه در حوزه پژوهش شبه آزمایشی طرح های بسیار متفاوتی وجود دارد ، مثلا در روانشناسی دین می توان دو گروه بظاهر برابر از کلیساروها را با هم مقایسه کرده لیکن ، اعضای فقط یکی از این گروه ها ممکن است با تجربه عرفانی دینی رو به رو شده باشند، پس تفاوت های میان دو گروه باید سنجیده شود. روشی که اغلب روانشناسان دین به کار می برند «پیوند محور» است . برای نمونه، این نکته که زوج هایی که فرزندانشان را به کلیسا می برند فرزندان مذهبی تری دارند لزوما به این معنا نیست که حضور در کلیسا موجب داشتن فرزندان مذهبی می شود . ممکن است عامل مؤثر در این مورد الگویی از دین باشد که پدر و مادر در خانه معرفی می کنند، یا شبکه های اجتماعی ای که از راه حضور در کلیسا به وجود می آید . آنچه ما می دانیم این است که متغیرها با هم پیوند دارند. با کمک متغیرهای دیگر ، ضریب «همبستگی» را می توان برای توصیف پیوند به کار برد . این رویکرد ممکن است به ما بگوید معیارهای شخصی ما در حوزه ی دین با هم تغییر می کنند، یعنی اگر یکی عوض شود دیگری هم عوض می شود. اگر پرداختن به نیایش ( متغیر ۱ ) حال مردم را بهتر می کند ( متغیر ۲ ) ، این معمولا به این معنی است که مردم هرچه بیشتر نیایش کنند حالشان بهتر می شود . از نظر فنی، شاید هرچه حالشان بهتر شود ، بیشتر نیایش می کنند. اما وقتی به سراغ نطریه و شواهد می رویم تا معلوم کنیم کدام گزینه احتمالا درست است
، داده ها به ما می گویند که مردم وقتی در مانده میشوند بسیار بیشتر نیایش می کنند . این شاید ساده کردن قضیه باشد ، زیرا احتمالا هستند کسانی که روی آوردن بیش از حد آنها به نیایش ممکن است بازتاب مشکلات روانی شان باشند . در چنین شرایطی ، شاید خردمندانه تر این باشد که بگوییم به طور متوسط هرچه بسامد نیایش افزایش می یابد . حال فرد هم بهتر می شود .

  • حمید صلواتی
  • ۱
  • ۰

خیره به خورشید نگریستنهمینجوری رفتم کتاب فروشی تا ببینم اگر کتاب خوبی دارد، بخرم. گفتم از یالوم چه کتاب هایی دارید؟ چند تا کتاب آورد برایم. یکی از کتاب ها به نظرم جلدش خیلی بد رنگ بود به قیافه اش هم نمیخورد کتاب جذابی باشد. اما دیدم زیر عنوانش نوشته " غلبه بر وحشت از مرگ". مرگ هم که موضوع مورد علاقه ی من...
کتاب را خریدم و شروع کردم به خوندنش. هر چه بیشتر میخواندم بیشتر به آن علاقه مند میشدم. باورم نمیشد وحشت از مرگ هم چاره ای داشته باشد و بشود کنترلش کرد. اما کم کم به این نتیجه رسیدم که میشود مرگ را هم پذیرفت و باز هم به زندگی علاقه مند بود.
از بچگی تا الان فکر می کنم ترس از مرگ بسیاری از خوشی ها و لذت ها را به کامم تلخ کرده و بسیاری اوقات تمام امیدم را از بین برده است. آگاهی از اینکه بالاخره روزی خواهم مرد، روزی تمام آرزو ها، دستاورد هایم و عزیزانم را از دست خواهم داد زندگی را در نظرم پوچ و مسخره میکرد.
برای همین به مرگ زیاد فکر میکردم و کنجکاو بودم راجع به آن بیشتر بدانم.
اگر اغلب مواقع بیشتر دانستن، باعث درد و غم بیشتر می شود، حداقل بعضی وقتها میتواند برعکس باشد. به نظرم خواندن این کتاب و آشنا شدن با نظرات و تجربیات یالوم خیلی امیدوار کننده است و میتواند نگاهتان را به مرگ عوض کند.

  • حمید صلواتی
  • ۱
  • ۰

رواج و اهمیت آیین

 روانشناسی دین

زندگی بشر پر از آیین است. آیین رامیتوان،بسته به موقعیت، اجتماعی، سیاسی، معنوی، یا مذهبی» نامید یا می توان هر صفت دیگری را که شرایط ایجاب می کند به آن نسبت داد. وقتی به کسی می رسیم که او را می شناسیم، رسم این است که بپرسیم چطوری؟» و انتظار می رود که این پاسخ را بشنویم: «خوبم، تو چطوری؟، به دنبال آن گفتگوی مختصر و مشخصی صورت می گیرد. کلماتی که به کار می بریم و حرکاتی که انجام می دهیم همگی ۔ اگر نه در محتوا، دست کم بظاهر در خدمت طرح و نظم آیینی اند. قاعدتا ما از چنین اعمالی در رفتار روزمره خود آگاه نیستیم، هرچند گرایش هایی از این قبیل در نظام های دینی هم دیده می شود، لیکن در دین یادگیری حالات ارتباطی به صورت لفظی یا غیر لفظی غالبا آگاهانه است، مثل زانو زدن، سجده کردن، با انجام دادن اطوار و حرکات دیگر، فرضا خواندن نمازهای خاص، به رقص درآمدن، نوشیدن مایعات یا اخوردن غذاهایی که اهمیت مذهبی دارند (مثلا شراب، فطیر، مضا)، و از این قبیل.

دین نهادین در طی قرن ها، آیین های خود را تهذیب و از تو تعریف کرده است. شکل های خصوصی و عمومی پرستش مختص اوقات مختلف روزند (موقع طلوع آفتاب، پیش از خواب، هنگام دعوت به نیایش، و غیره)، روزهای ویژه ای از هفته به علاوہ اوقات معینی از ماه و سال به اعمال و عبادات ویژه مؤمنان اختصاص می یابد. اینها همه دارای جلوه هایی عبادی با قالب و ساختاری مشخص اند.

زیست شناسی و فایده آیین رواج و اهمیت آیین در جانوران و انسان ها متفکران زیست وراثتی را بر آن داشته است که نوعی اعصاب فیزیولوژی بنیادی را بر حسب جایگاه معینی از مغز پدید آورند. دا کویلی و همکارانش تحلیل و تفسیرهای عصبشناختی خود را بخصوص در مورد آیین و تجربه دینی به کار گرفته اند.

در این مورد اجماع عام وجود دارد که هدف اصلی آیین ایجاد ارتباط است، خواه این آیین رقص پُر نَوَسان زنبوری برای زنبورهای دیگر باشد و خواه نیایش پرشور انسانی حاجتمند به درگاه خدا. اندامگان ایا شخص پیام ها را به هر وسیله ای که مناسب تر تشخیص دهد ارسال می کند. این پیام ها نقطه مقابل فشاری هستند که بر اثر ابهام و بلاتکلیفی پدید می آید، آنها حاوی اطلاعاتی اند که به امور مبهم و نامعلوم معنا می بخشند. وقتی آدمی وسیله ای آیینی برای سازگاری با اوضاع ناخوشایند در اختیار دارد، ناراحتی رنج، و خطر بلاتکلیفی کاهش می یابد. چنان که لیج (۱۹۶۶) اشاره کرده است، این عصاره مقدار زیادی اطلاعات است که در بسیاری صحنه ها برای بقای بازیگران لازم است.

ارتباط، چه لفظی و چه غیرلفظی، نوعی مکانیسم مهار اجتماعی است. ارتباط و زبان موقعیت های میان فردی و گروهی را سامان می دهند تا رفتارهایی را پدید آرند که حافظ صلح و هماهنگی در همه سطوح جامعه اند. آیین به این ترتیب دین را هم در عرصه عمومی و هم در افراد هماهنگ و به سامان می کند. پیوند میان دین و آیین موجب شده است که را با پورت (۱۹۹۹) ریشه دین را در آیین بجوید. در اجرای امور به شکل آیین نوعی نظم سامان بخش وجود دارد. همین نوعی سازماندهی پدید می آورد که برای افراد موجب انسجام و آسایش است و در اکثر موارد، زندگی اجتماعی را قرین مودت و تفاهم می کند. با توجه به این نکته، بسیاری از محققان این را موجب کاهش پرخاشگری و تسلط بر تکانه های جنسی می دانند (وولف، ۱۹۹۷). به بیان کوتاه تر، آیین ها وسیلة تحریک و تعدیل هیجان اند. آیین ها به طور کلی و بویژه آیین های مذهبی نه به علت اقتدار اولیای امور بلکه به این سبب بر جای می مانند که مردم آنها را می پسندند، داوطلبانه در آنها شرکت می کنند، و احتمالا از این که در اجرای آنها نقشی به عهده می گیرند خوشحال می شوند.

برای اکثر مردم، دین نماینده حالتی آرمانی است، که در آن ایمان نهادین بر اختلاف میان واقعیت و آرمانی تأکید می کند که آدمی غالبأ فاقد تسلط بر آن است. از نظر اسمیت (

۱۹۹۶/۱۹۸۲ ) آیین چیزی است که امور را چنان که باید باشند نشان می دهد. شرکت در مراسم مذهبی احساس یگانگی با آرمان را تثبیت می کند، و حس برتری را از نو پدید می آورد.

مردم غالبا در رویارویی با مشکلات پزشکی حاد به اسنادهای مذهبی توسل می جویند.

 

 آیین نیز در این گونه مواقع اهمیت می یابد.
آیین های شفابخشی تلاشی است برای تبدیل بیماری به تندرستی، به لحاظ روانشناختی، این آیین ها اضطراب و بلاتکلیفی را هم در بیماران و هم در نزدیکان آنها کاهش می دهند. این اعمال در واقع درخواست ها و رفتارهای مذهبی اند که مقصود از آنها توسل به نیروهای فراطبیعی برای کمک به رنجور است. نیایش و شرکت در مراسم شفابخشی مذهبی اغلب درد و رنج را تخفیف و انسجام اجتماعی را افزایش می دهد.

  • حمید صلواتی
  • ۱
  • ۰

این کتاب توسط آذرخش مکری در سخنرانی ای با  نام « عادت؛ از شکل گیری تا تغییر» معرفی شد. کتابی است بی نظیر. با بیانی روان و ساده. با استفاده از مثال ها و داستان های جذاب، مفاهیم مربوط به عادت را معرفی می کند و به طور کامل توضیخ می دهد.

کتاب سنگینی نیست. اما در صورتی که تا کنون زیاد اهل مطالعه نبوده اید بهتر است فعلا این کتاب را نخوانید چون ممکن است تصور کنید که کتاب سختی است.

این کتاب برای این نوشته نشده تا صرفا به شما کمک کند عادت های خود را تغییر دهید بلکه اساسا پس از خواندن آن با عادت ها و قدرت آنها در زندگی بیشتر آشنا می شوید، هرچند؛ در آخر کتاب به طور خلاصه تمرینی برای تغییر عادت ها ارایه شده است.

آذرخش مکری در سخنرانی خود از واژه ی EFORT استفاده کرد که در این کتاب به جای آن از واژه ی اراده استفاده شده است.

  • حمید صلواتی